|
|
مفهوم اگزیستانس نزد یاسپرس
|
|
|
|
|
نویسنده
|
پازوکی بهمن
|
منبع
|
فلسفه - 1391 - دوره : 40 - شماره : 2 - صفحه:107 -129
|
چکیده
|
در تاریخ فلسفه معمولاً کِیْرکِگُر را بنیانگذار فلسفه اگزیستانس میدانند. او این اصطلاح را که به معنای نحوه وجود خاص انسان است، در تقابل با اندیشه هگل وضع کردهاست. با مروری کوتاه بر جدال فلسفی میان اندیشه کِیْرکِگُر و هگل سعی میشود از بعضی از ویژگیهای مفهوم اگزیستانس پرده برداشته شود. بعد از این، نوبت به شرح مفهوم اگزیستانس از نگاه یاسپرس میرسد. اگزیستانس تعریفناپذیر است و در مفهوم نمیگنجد. او معتقد است که اگرچه واقعیت اگزیستانس را نمیتوان همچون وجود تجربی مستدل ساخت اما میتوان به آن بهمدد «نشانه» اشاره کرد. یاسپرس الفاظی همچون «اگزیستانس»، «خودبودن»، «آزادی» و سایر اصطلاحات خاصی را که درفلسفه خود بهکار میبرد، نشانههایی میداند که فینفسه معنایی مستقل ندارند وحتی در قالب نشانی برای آگاهی کلی نامفهوم باقی میمانند. میزان در رد و قبولی نشانیها و صحت و کذب آنها خودْبودن فرد است. اگزیستانس همواره اگزیستانس فردی است. اگزیستانس خودبودنِ اصیل انسان است که با تصمیمی آزاد و بیقید و شرط، به خود فعلیت میبخشد. اگزیستانس، زندگی صرف را همچون امکانی بالقوه همراهی میکند، امکانی که انسان یا بدان چنگ میاندازد یا از دست زدن به آن سر باز میزند.
|
کلیدواژه
|
اگزیستانس ,نشانههای اگزیستانس ,آزادی ,خودبودن ,بیقید و شرط بودن ,ممکن (بالقوه) بودن
|
آدرس
|
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران, استادیار فلسفه موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران, ایران
|
پست الکترونیکی
|
bpazouki@irip.ir
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|