واکاوی نسبت مدرنیته با تکوین جهانِ نارخداد از منظر فلسفه هایدگر
|
|
|
|
|
نویسنده
|
رسولی علی ,حسین زاده یزدی مهدی
|
منبع
|
فلسفه - 1396 - دوره : 45 - شماره : 2 - صفحه:45 -60
|
چکیده
|
رویکرد زمانی مدرنیته، همان است که ارسطو در کتاب چهارمِ فیزیک، بیان داشته: زمان زنجیرهای از اکنونهاست. در مقابل هایدگر معتقد است این فهم از زمان، هستی را در اکنونیتِ گسسته از گذشته و آینده قرار داده و گویی تمامیت آن در دسترس است تا در فراشد اُبژکتیوسازی تحت استیلا قرار گیرد. نتیجۀ این فرایند آن است که هستی از آشکارگی بازمانده و جهانِ نارخداد تجسم می یابد. با این حال، پیشنهاد هایدگر برای برون شد از این وضعیت (جهانِ نارخداد)، نه تجویزِ تلاشی مبارزه جویانه بلکه رها کردن امور به حال خود آنچنان که در ذات خویش هستند، می باشد. هایدگر این رها کردن را با اصطلاح ((گلاسنهایت)) بیان می دارد. برخی از پژوهشگران از ((گلاسنهایت)) هایدگر، نوعی بیعملی را نتیجه گرفتند. ما در پژوهش حاضر نشان خواهیم داد که ((گلاسنهایت)) نه عرصۀ بی عملی که خود متضمن کنشگری است؛ اما در زمانِ حاضری که عرصۀ تلاقی گذشته و آینده باشد و هایدگر از آن با نام لحظۀ اصیل یاد میکند؛ همان لحظۀ مصممبودگی که باید انتظارش را کشید و به زمان حادث شدنش رویدادِ مستتر در بطن آن را از آنِ خود کرد. اصطلاح ((گلاسنهایت))، در برابر فراشد مدرنیته، نوعی فرایند به تاخیر انداختن را پیشنهاد می کند.
|
کلیدواژه
|
مدرنیته، هستی، رخداد، گلاسنهایت
|
آدرس
|
دانشگاه تهران, ایران, دانشگاه تهران, گروه علوم اجتماعی, ایران
|
|
|
|
|
|
|