|
|
|
|
ارائه الگوی جامعهشناختی ابعاد و مولفههای شکلدهنده الگوی مصرف اقتصادی از دیدگاه اسلام با تاکید بر سرمایه اجتماعی (مورد مطالعه: شهروندان شهر قم، 1401)
|
|
|
|
|
|
|
|
نویسنده
|
ببردل وحید ,هاشم زهی نوروز ,رحیمی محمد
|
|
منبع
|
جستارهاي اقتصادي با رويكرد اسلامي - 1403 - دوره : 21 - شماره : 44 - صفحه:59 -81
|
|
چکیده
|
مقدمه و اهداف پژوهش: یکی از چالشهای اساسی در جوامع مدرن، مدیریت الگوی مصرف اقتصادی و تاثیر آن بر توسعه پایدار است. الگوی مصرف اقتصادی بهعنوان شاخصی مهم، نشاندهنده نگرش و رفتار مردم نسبت به منابع و سرمایههای موجود در جامعه است. رفتار نادرست خرید و مصرف مردم، آثار و پیامدهایی دارد که بخش مهمی از آنها منفی است و معمولاً در دو دسته پیامدهای عمومی و فردی جای می گیرند. موضوع مصرف، در دو حیطه «سطح مصرف» که کمیت و میزان آن را نشان می دهد و نیز «ترکیب مصرف» که اختصاص آن به کالاهای تولید داخل و خارج را نشان می دهد، قابلطرح است. در ایران، مسئله مصرفگرایی و انحراف از الگوی بهینه مصرف، بهویژه تحت تاثیر فرهنگ مصرفگرایی مدرن، موجب نگرانیهایی درباره اتلاف منابع و پیامدهای اقتصادی شده است. اسلام بهعنوان یک دین جامع، اصول و ارزشهایی را برای تنظیم رفتارهای اقتصادی فردی و اجتماعی ارائه کرده است. ازسویدیگر، مفهوم سرمایه اجتماعی بهعنوان یکی از عوامل تاثیرگذار بر تعاملات اقتصادی و اجتماعی، نقش مهمی در شکلدهی به الگوی مصرف دارد. این پژوهش بهدنبال بررسی رابطه میان سرمایه اجتماعی و الگوی مصرف اقتصادی از دیدگاه اسلام، با تاکید بر شهروندان شهر قم است. اهداف این پژوهش عبارتاند از: شناسایی ابعاد و مولفههای الگوی مصرف اقتصادی از دیدگاه اسلام، بررسی نقش سرمایه اجتماعی در اصلاح الگوی مصرف شهروندان، ارائه مدل جامعهشناختی برای تبیین رابطه میان سرمایه اجتماعی و الگوی مصرف، تحلیل پیامدهای اجتماعی و اقتصادی ناشی از تغییر الگوی مصرف مبتنیبر ارزشهای اسلامی. این پژوهش با بهرهگیری از نظریه دادهبنیاد، سعی در استخراج یک مدل نظری دارد که نشان دهد چگونه مولفههای سرمایه اجتماعی مانند اعتماد، مشارکت اجتماعی و تعهد به ارزشهای اسلامی میتوانند به اصلاح الگوی مصرف اقتصادی کمک کنند. روش تحقیق: پژوهش حاضر بر آن بوده است که عوامل و مولفه های شکل دهنده و اثرگذار بر الگوی مصرف اقتصادی در بین شهروندان شهر قم از دیدگاه اسلام را با تاکید بر سرمایه اجتماعی شناسایی، استخراج و صورت بندی نماید؛ ازاینرو از روش شناسی کیفی و روش نظریه داده بنیاد یا زمینهای برای اجرای عملیات پژوهش استفاده شده است. جامعه آماری شامل استادان و متخصصان حوزه مالی و جامعهشناسی در شهر قم است. بهمنظور گردآوری دادهها، مصاحبههای نیمهساختاریافته با 15 نفر از متخصصان ازطریق روش نمونهگیری گلوله برفی انجام شد. مصاحبهها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافتند و دادهها با استفاده از کدگذاری سه مرحلهای (باز، محوری و انتخابی) تحلیل شدند. در فرآیند کدگذاری، 50 مقوله فرعی و 16 مقوله اصلی شناسایی و در قالب شش بُعد ارائه شدند: پدیدهمحوری: مصرف اقتصادی از دیدگاه اسلام و سرمایه اجتماعی از دیدگاه اسلام؛ شرایط علّی: مشارکت اجتماعی، اعتماد، عضویت در نهادهای مدنی، تعهد به ارزشهای جامعه، عضویت در شبکههای اجتماعی؛ شرایط زمینهای: برنامههای حمایتی دولت، شرایط اقتصادی و اجتماعی؛ شرایط مداخلهگر: عوامل محیطی و اجتماعی، تبلیغات و رسانهها؛ راهبردها: اعتمادسازی بین نهادهای دولتی و مردم، حمایت از مشارکتهای مدنی، آگاهیبخشی و نظارت مداوم؛ پیامدها: بهبود مصرف براساس نیاز، حمایت از تولیدات داخلی.برای افزایش اعتبارپذیری پژوهش، از روشهایی مانند اجماع دادهها، کنترل اعضا و خودبازبینی محقق استفاده شد. در این پژوهش از تکنیک مصاحبه نیمه ساختار یافته برای گردآوری داده ها استفاده شده است. مدت زمان هر مصاحبه بین 45 تا 65 دقیقه بود. داده های گردآوری شده ازطریق فرایند کدگذاری مبتنیبر طرح نظامدار نظریه برخاسته از داده های استراوس و کوربین (1998) طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی تحلیل شدند.نتایج پژوهش: نتایج نشان میدهد الگوی مصرف اقتصادی از دیدگاه اسلام، تاثیرپذیری بالایی از سرمایه اجتماعی دارد. بنابر مولفههای پژوهش میتوان گفت: سرمایه اجتماعی، بر تغییر الگوهای مصرف با دیدگاه های اسلامی تاثیری بسزا دارد. مصاحبهشوندگان تاکید داشتند که مولفههایی مانند اعتماد اجتماعی، تعهد به ارزشهای اسلامی و مشارکت مدنی، تاثیر مستقیم بر نحوه مصرف و حمایت از تولید داخلی دارند. مهمترین یافتهها نشان میدهد مصرفکنندگان تمایل دارند که در صورت اعتماد به کیفیت کالاهای داخلی و سازوکارهای نظارتی، الگوی مصرف خود را به سمت خرید کالاهای داخلی تغییر دهند. تاثیر مشارکت اجتماعی افراد، در گروههای اجتماعی و شبکههای مذهبی، رفتارهای مصرفی یکدیگر را تحت تاثیر قرار میدهند. سیاستهای اقتصادی و نظارتی دولت میتوانند مشوق یا بازدارنده در تغییر الگوی مصرف باشند. رسانهها در شکلدهی به نگرش مصرفکنندگان نقش مهمی دارند و تبلیغات میتوانند انگیزه مصرفگرایی یا مصرف بهینه را تقویت کنند. حمایت از تولید داخلی، افزایش کیفیت کالاهای داخلی، کاهش وابستگی اقتصادی به خارج، کاهش اسراف و بهینهسازی مصرف. درمجموع، پژوهش نشان میدهد افزایش سرمایه اجتماعی و ترویج ارزشهای اسلامی در جامعه، میتواند به اصلاح الگوی مصرف اقتصادی و بهبود شرایط اقتصادی منجر شود. براساس نتایج این پژوهش، سرمایه اجتماعی تاثیر قابلتوجهی بر الگوی مصرف اقتصادی دارد و میتواند موجب تغییر نگرش مصرفکنندگان به سمت مصرف بهینه و حمایت از تولید داخلی شود. سرمایه اجتماعی در جامعه اسلامی ازطریق اخلاق اسلامی، اخوت، تعاون و تعهد به ارزشهای جمعی تقویت میشود و این عوامل میتوانند در کنترل مصرفگرایی و جلوگیری از اسراف نقش ایفا کنند.بحث و نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان میدهد دولت میتواند با اجرای سیاستهای مناسب، مانند اعمال استانداردهای کیفی برای کالاهای داخلی و پرداخت تسهیلات برای تولیدکنندگان داخلی، اعتماد عمومی را به محصولات داخلی افزایش دهد. استفاده از رسانههای عمومی برای تبلیغ ارزشهای اسلامی در مصرف، ترویج الگوی مصرف متعادل و پرهیز از اسراف ضروری است. سازمانهای مردمنهاد و نهادهای دینی میتوانند نقش مهمی در آگاهیبخشی و ترویج فرهنگ مصرف صحیح ایفا کنند. دولت باید بر تبلیغات تجاری و نحوه عرضه محصولات نظارت بیشتری داشته باشد تا مصرفکنندگان به سمت خریدهای غیرضروری سوق داده نشوند. اگر تولیدکنندگان داخلی کیفیت محصولات خود را افزایش دهند، اعتماد عمومی به کالاهای داخلی افزایش مییابد و الگوی مصرف بهطور طبیعی به سمت حمایت از تولید ملی سوق پیدا میکند. بهطورکلی، نتایج این پژوهش نشان میدهد که ارتقای سرمایه اجتماعی و ترویج ارزشهای اسلامی میتواند به اصلاح الگوی مصرف اقتصادی کمک کرده و درنهایت، به بهبود شرایط اقتصادی کشور منجر شود. پژوهش حاضر نشان میدهد الگوی مصرف اقتصادی متاثر از سرمایه اجتماعی است و افزایش اعتماد عمومی، تعهد به ارزشهای دینی و مشارکت اجتماعی، میتواند به مصرف بهینه و حمایت از تولید داخلی کمک کند. ازاینرو، سیاستگذاران اقتصادی و فرهنگی میتوانند با تقویت سرمایه اجتماعی و اجرای برنامههای آگاهیبخشی، به بهبود وضعیت مصرف و توسعه پایدار اقتصادی کمک کنند. همچنین، الگوی مصرف اقتصادی به صورت مصرف اقتصادی از دیدگاه اسلام و سرمایه اجتماعی از دیدگاه اسلام از مولفههای سرمایه اجتماعی، تاثیر پذیرفته و بالا بودن سرمایه اجتماعی در حوزه اقتصاد به بهبود شرایط اقتصادی کمک می کند.
|
|
کلیدواژه
|
سرمایه اجتماعی، الگوی مصرف، اسلام، تحلیل دادهبنیاد، رویکرد جامعهشناختی، شهروندان شهر قم
|
|
آدرس
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی, گروه جامعهشناسی, ایران, دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق, گروه علوم اجتماعی و ارتباطات, ایران, دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال, گروه جامعهشناسی, ایران
|
|
پست الکترونیکی
|
m.rahimi5564@gmail.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
a sociological model for the dimensions and components shaping economic consumption patterns from the islamic perspective with an emphasis on social capital (case study: people of qom, 2022)
|
|
|
|
|
Authors
|
babrdel vahid ,hashem zehi nowruz ,rahimi mohammad
|
|
Abstract
|
introduction and research objectives: one of the fundamental challenges in modern societies is managing economic consumption patterns and their impact on sustainable development. economic consumption patterns are a crucial indicator of people’s attitudes and behaviors toward available resources and assets. improper purchasing and consumption behaviors have significant consequences, many of which are negative and generally fall into two categories: public and individual consequences. the issue of consumption can be discussed in two dimensions: the &level of consumption&, indicates the quantity and extent of consumption. the &composition of consumption&, determines the allocation of consumption between domestically and internationally produced goods. in iran, consumerism and deviation from optimal consumption patterns—especially under the influence of modern consumer culture—have raised concerns about resource waste and economic repercussions. islam, as a comprehensive religion, provides principles and values to regulate both individual and social economic behaviors. additionally, the concept of social capital plays a crucial role in shaping consumption patterns by influencing economic and social interactions. this study aimed to examine the relationship between social capital and economic consumption patterns from an islamic perspective, with a particular focus on the people of qom. the objectives of this research were: identifying the dimensions and components of economic consumption patterns from the islamic perspective, examining the role of social capital in modifying citizens’ consumption patterns, developing a sociological model to explain the relationship between social capital and consumption patterns, and analyzing the social and economic consequences of changing consumption patterns based on islamic values. using grounded theory, this research seeks to develop a theoretical model that illustrates how elements of social capital—such as trust, social participation, and commitment to islamic values—can contribute to the improvement of economic consumption patterns.research methodology: this study aimed to identify, extract, and structure the factors and components shaping and influencing economic consumption patterns among the citizens of qom from an islamic perspective, with an emphasis on social capital. to achieve this, the research employs a qualitative methodology and utilizes grounded theory as the primary research method.population and sampling: the statistical population consists of experts and specialists in finance and sociology located in qom. data collection was conducted through semi-structured interviews with 15 experts using the snowball sampling technique. the interviews continued until theoretical saturation was grasped.data analysis: the collected data were analyzed using a three-stage coding process based on strauss and corbin’s (1998) systematic approach to grounded theory, including open coding, axial coding, and selective coding. during this coding process, 50 subcategories and 16 main categories were identified and structured within six analytical dimensions:core phenomenon: economic consumption from the islamic perspective and social capital from the islamic perspective.causal conditions: social participation, trust, membership in civil institutions, commitment to societal values, and membership in social networks.contextual conditions: government support programs and economic and social conditions.intervening conditions: environmental and social factors, advertisements and media influence.strategies: creating trust between government institutions and citizens, supporting civil participation, raising awareness and ensuring continuous monitoring.outcomes: improving consumption based on actual needs and supporting domestic production.
|
|
Keywords
|
social capital ,consumption pattern ,islam ,foundation data analysis ,sociological approach ,people of qom city of iran
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|