|
|
|
|
واکاوی نرخهای پرداختی در زکات و خمس؛ رهیافتی برای نظام مالیاتی ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
نویسنده
|
عاملی احمد ,رفیعی پیشوری ایمان
|
|
منبع
|
جستارهاي اقتصادي با رويكرد اسلامي - 1403 - دوره : 21 - شماره : 44 - صفحه:129 -151
|
|
چکیده
|
مقدمه و اهداف: نظام پرداختهای اجباری صدر اسلام مشتمل بر انواع پرداختها بوده که هرکدام ویژگیهای خاص خود را داشته است. در این میان زکات و خمس دو پایه مهم برای تامین مالی هزینهها در صدر اسلام بودهاند که در چهارچوب نرخها و معافیتهای خاصی قرار گرفتهاند. منظور از دوره صدر اسلام بازه زمانی دوران بعثت تا عصر تابعین یعنی دوران پیامبرn تا عصر امویان یا بهطور گستردهتر تا دوره اَتباع تابعین یعنی عصر اول خلافت عباسی است (عزیزی، 1398). حکومتها در آن دوران نیز برای اداره مخارج خود مردم را مجبور به پرداخت وجوهی میکردند تا بتوانند امور کشور را رسیدگی کنند و در اصطلاح، کشورداری کنند؛ چیزی که شارع نیز به آن توجه داشته و زکات ابدان، زکات اموال و خمس را مبتنیبر آن واجب کرده تا بخشی از آن به دولت اسلامی تعلق گیرد و بخشی مستقیماً به تحقق اهداف دولت اختصاص یابد.با تکیه بر تعریف مالیات مبنیبر پرداخت اجباری، که توسط حکومت بر افراد یا نهادها تحمیل میشود (کاکس و دیگران، 2024)، زکات و خمس را بهعنوان دو پرداختی واجب صدر اسلام که ازطرف شارع وضع شده در نظر میگیریم. براکتهای مالیاتی در نظام پرداخت اجباری اسلام با معیار نصاب تعیین میشوند. نصاب مقدار زکاتی را بیان میکند که در هر قلم از اقلام زکوی باید پرداخت شود. واکاوی این مقادیر، با کشف مقاصد شریعت در نظام مالیاتستانی عصر نبویn، الهامبخش رهیافتهایی برای نظام مالیاتی جامعه اسلامی خواهد بود که هدف این مقاله را شکل میدهد.روش پژوهش: این پژوهش از روش تحقیق کمّی و کیفی بهره برده و ماهیت کاربردی دارد و با روش توصیفی تحلیلی به گردآوری اطلاعات کتب و مقالات ازطریق مطالعات کتابخانهای و سامانههای علمی پرداخته است.برای نیل به هدف مقاله پرداختهای اجباری زکات و خمس، تبیین و نصابهای آنها بررسی شده است. در بررسی نصابهای زکات و خمس، مقایسهها و همسانسازیهایی صورت گرفته تا مقادیر معادلی بهدست آید و الگوهای نصابها کشف و استخراج شود. بخشی از این کار به کمک رابطههای ریاضی و استفاده از جدول تناسب صورت پذیرفته و در این جهت مظنهگیری برخی نسبتها ازطریق مراجعه به بازار مجازی تحقق یافته است. درنهایت، نتایج حاصل، به نمودارهایی منتقل شد تا استنباط و استفاده از آنها آسانتر و با اطمینان بیشتری انجام شود.نکته پایانی در روش پژوهش این است که در بخشی از مقاله که مبتنیبر نظرات فقهی فقها بوده، به اقوال مشهور اکتفا شده و از ورود به اختلافات فقهی خودداری شده است. همچنین، نظرات فقهی اهلسنت نیز بهدلیل اختلاف در مبانی مورد توجه قرار نگرفته؛ اگرچه بررسیها نشان از تایید یافتههای پژوهش در فقه اهلسنت دارد که مورد استفاده اغلب کشورهای اسلامی است.یافتهها: تحلیل نصابهای زکات و خمس، رهیافتهایی را حاصل آورده که برخی از آنها به این قرار است:روایات باب زکات و مقادیر زکات نشان میدهد، شارع دقت عقلی را در تعیین مقدار مال زکوی و زکات آن مورد توجه قرار نداده و بیشتر به سهولت پرداخت زکات از طرف مودیان اهمیت داده است.در نظام اسلامی باید نرخهای پایین، بر بخش تولیدی شامل تولید کالاها یا محصولات اساسی جامعه وضع شده و بر بخشهای خدمات و بازرگانی نرخهای بالا وضع شود. همچنین، با رویکرد دیگری میتوان گفت: در بخش تولید کالایی، نرخهای پایین و در بخش درآمد اشخاص و خانوار، نرخهای بالای مالیاتی توصیه میشود. بهعلاوه، در بخش کشاورزی نرخهای بالاتری نسبت به دامداری توصیه میشود و دامهای سبک نرخهای پایینتری نسبت به دامهای سنگین دارند.شیوه دریافت و پرداخت وجوه زکات و خمس، هم با واسطهگری دولت و هم بدون حضور او انجام میشده و شارع تاکید خاصی روی هیچکدام از این دو نداشته است.دارایی مالی نیز مورد توجه شارع قرار داشته و فقط از داراییهای غیرمالی، مالیات گرفته نشده است.پولی و مقداری بودن پرداختی زکات و خمس پذیرفتنی است و ترجیحی نسبت به یکدیگر ندارد.در نظام مالیاتی اسلام، با تعیین براکتهای مشخص در پایههای مالیاتی مجزا، از ابزار نرخ مالیاتی تنازلی استفاده شده تا تولیدکننده را ترغیب نماید که با تولید بیشتر یا کسب درآمد بیشتر، مشمول نرخ مالیاتی کمتری شود و از این راه سود بیشتری به دست آورد.با توجه به ماهیت و نوع پایه مالیاتی، نرخهای ثابت و تنازلی مالیاتی توجیهپذیر است.بحث و نتیجهگیری: در اسلام بهدلیل ایجاد توازن و دوری از گردش اموال در دست سرمایهداران، پرداختیهای واجب و مستحب متعددی تعیین شده تا هم فقرا و محرومان، شریک اموال ثروتمندان شوند و هم نیازهای مالی حکومت اسلامی تامین شود. در میان پرداختهای واجب، برخی از آنها مانند زکات و خمس بهمثابه مالیات در عصر حاضر هستند؛ زیرا جنبه اجباری ازسوی شارع دارند؛ همانطورکه مالیات، اجبار از ناحیه دولت دارد. یافتههای نظام مالیاتی صدر اسلام نشان میدهد دولت اسلامی در جمعآوری و توزیع درآمدهای حاصل از پرداختهای واجب، هم میتواند تصدیگری کند و هم اینکه دستکم در برخی از موارد صرفاً نقش هدایتگری، سیاستگذاری و نظارتی را برعهده گیرد و ازطریق فعالیت داوطلبانه افراد در قالبهای فردی یا سمنها تجهیز و تخصیص منابع زکوی انجام پذیرد و به تبع هزینههای دولت کاهش یابد.در نظام مالیاتی اسلامی دارایی مالی مانند درهم و دینار و هم دارایی غیرمالی ازجمله دام و غلات مشمول پرداخت مالیات شدهاند و مالیات منحصر در نوع خاصی از آنها نیست. همچنین، پرداخت هر مورد از مواردی که زکات یا خمس به آن تعلق گرفته نیز لزوماً در نوع خاصی از کالا یا مال منحصر نیست. پس از نظر شارع مقداری یا پولی بودن پرداختی مالیاتی موضوعیت نداشته بلکه بهعنوان تسهیلگری برای مودی طریقیت دارد. این وضعیت نشان میدهد نظام مالیاتی از نوعی انعطاف در پرداخت مالیاتی برخوردار است که ثمره آن راحتی و آسایش مودی مالیاتی خواهد بود؛ زیرا از اموال در دسترس خود اقدام به پرداخت خواهد کرد و زحمت تبدیل آن برعهدهاش نیست. ثمره چنین سیاستی، افزایش مودیان مالیاتی و درنتیجه افزایش درآمد دولت و آبادانی خواهد شد.
|
|
کلیدواژه
|
نظام مالیاتی، اسلام، زکات، خمس، نصاب
|
|
آدرس
|
دانشگاه خوارزمی, دانشکده اقتصاد, ایران, موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره), گروه اقتصاد, ایران
|
|
پست الکترونیکی
|
i.rafiee.p@gmail.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
analyzing payment rates in zakat and khums; an approach for iran’s tax system
|
|
|
|
|
Authors
|
ameli ahmad ,rafiei pishevari iman
|
|
Abstract
|
introduction and objectives: the compulsory payment system of early islam consisted of various types of payments, each of which had its own specific characteristics. among them, zakat and khums were two important bases for financing expenses in early islam, which were within the framework of specific rates and exemptions. the early islamic period refers to the period from the time of the prophethood to the era of the tābiʿūn, i.e. the era of the prophet (peace and blessings of allaah be upon him) to the umayyad era, or more broadly to the period of the tābiʿūn followers, i.e. the first era of the abbasid caliphate (azizi, 2019). governments in that era also forced people to pay funds to manage their expenses so that they could handle the affairs of the country and, in other words, govern the country; something that the lawgiver also paid attention to and made zakat on bodies, zakat on property, and khums obligatory based on it, so that part of it would be allocated to the islamic state and part would be directly allocated to achieving the goals of the state.based on the definition of a tax as a compulsory payment imposed by the government on individuals or institutions (cox et al., 2024), we consider zakat and khums as two obligatory payments imposed by the lawgiver in early islam. tax brackets in the islamic compulsory payment system are determined by the nisab (which is the minimum amount that a muslim must have before being obliged to zakat) criterion. the nisab expresses the amount of zakat that must be paid for each item of zakat. an analysis of these amounts, by discovering the intentions of the sharia in the taxation system of the prophetic era, will inspire approaches to the tax system of islamic society, which forms the purpose of this article.method: this research uses a qualitative and quantitative research method is of an applied nature, and has collected information from books and articles through library studies and scientific systems with a descriptive-analytical method.to achieve the aim of the article, the mandatory payments of zakat and khums, their explanations, and nisabs have been examined. in examining the nisabs of zakat and khums, comparisons and assimilations have been made to obtain equivalent values and to discover and extract the patterns of the nisabs.part of this work was done with the help of mathematical relations and the use of a proportionality table, and in this regard, some ratios were quoted by referring to the virtual market. finally, the results were transferred to graphs so that their inference and use could be made easier and more reliable.a final point in the research method is that in the part of the article that is based on the jurisprudential opinions of jurists, famous sayings have been limited, and entry into jurisprudential disputes has been avoided; also, sunni jurisprudential views have not been taken into consideration due to differences in fundamentals, although studies show confirmation of research findings in sunni jurisprudence, which is used in most islamic countries.results: the analysis of the zakat and khums thresholds has yielded approaches, some of which are as follows:the narrations on zakat (for example, see: kulayni (sheikh), 1387, vol. 7, kitab al-zakat) and the amounts of zakat show that the legislator did not pay attention to rational accuracy in determining the amount of zakat and its zakat, and gave more importance to the ease of paying zakat by taxpayers.in the islamic system, low rates should be imposed on the production sector, including the production of goods or basic products of society, and high rates should be imposed on the service and commercial sectors.
|
|
Keywords
|
tax system ,islam ,zakat ,khums ,nisab
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|