|
|
|
|
بررسی بیع کالی به کالی با تاکید بر قراردادهای آتی و استصناع
|
|
|
|
|
|
|
|
نویسنده
|
صداقت علی ,معصومی نیا غلامعلی
|
|
منبع
|
جستارهاي اقتصادي با رويكرد اسلامي - 1403 - دوره : 21 - شماره : 42 - صفحه:45 -61
|
|
چکیده
|
مقدمه و اهداف: قراردادهای آتی (با مضمون مبادلهی کالا در زمان آینده) و استصناع (با مضمون سفارش ساخت کالا)، دو گونه از قراردادهای پرکاربرد و نوپدید هستند که پژوهشهایی برای تحلیل ماهیت فقهی حقوقی آنها صورت گرفته است و از آن جمله برای تصحیح فقهی آنها، پیشنهاد شده که در قالب «عقد بیع» تنظیم شوند.اما در صورتی که این دو قرارداد از سنخ «عقد بیع» باشند، در عمدهی موارد از قبیل «بیع کالی به کالی» خواهند بود چنانکه بسیاری از دیگر معاملات نوین و کلان و پرکاربرد دیگر در بازارهای مالی و حتی واقعی، مصداق همینگونه از بیع هستند که به اجماع فقها باطل است.اما نظر بدانکه محدود کردن نگاه به برخی از عباراتِ شماری از فقها، به اشتباه بزرگی در مصداقشناسی بیع کالی به کالی میانجامد، نخستین هدف، شناخت دقیق حقیقت «بیع کالی به کالی» است به طوری که هم معیارهای تحقق این معامله و هم نسبت آن با «بیع دین به دین» کاملا روشن باشد.در مرحله بعد، باید به صحتسنجیِ ادله مطرحشده برای بطلان آن بپردازیم و در صورت اثبات ادله بطلان، در آخرین مرحله راهحلهایی را برای پاسخ به نیاز مبرم بازارهای گوناگون به مصادیق این بیع ارائه نماییم.روش تحقیق: این پژوهش از «روش تحقیق کیفی » بهره برده و ماهیت کاربردی دارد و با روش توصیفی تحلیلی به گردآوری اطلاعات کتب، پایاننامهها و مقالات از طریق مطالعات کتابخانهای، سامانههای رایانهای و نرم افزارهای علمی پرداخته است.از نگاه دیگر برای نیل به هر سه هدف به صورت ترکیبی ، از دو روش تحقیق تاریخی و تحلیل محتوا استفاده شده:در نخستین مرحله، تعاریف کهن ذکر شده توسط فقها و لغتدانان برای «بیع کالی به کالی» و سایر قرائن تعیینکننده حقیقت آن گردآوری شده و سپس با تحلیل آنها به تبیین دیدگاه صحیح درباره ماهیت این بیع و نسبت آن با «بیع دین به دین» پرداخته شده است.در مرحله بعدی، همه ادله بطلان این بیع گردآوری شده و در ادله روایی، ابتدا به اعتبارسنجی صدور هر حدیث پرداخته شده و سپس دلالت آنها مورد کاوش و بررسی قرار گرفته است.همچنین ذیل استدلال به اجماع، تحقق این اجماع مورد بررسی قرار گرفته و اشکال عدم حجیت آن به خاطر احتمال مدرکی بودن پاسخ داده شده است.اما نظر بدانکه در مرحله دوم، ادله بطلان این معامله تایید شده است، در مرحله پایانی، سه راه جایگزین این معامله برای پاسخگویی به نیاز بازار معرفی شده است.یافتهها: نکته مهم و مثمر ثمر درباره حقیقت بیع کالی به کالی آن است که اگرچه در برخی از کلمات فقها و لغت دانان، «تعیین زمانی در آینده برای تحویل عوضین»، تنها معیار این بیع معرفی شده است اما نظر به سایر مطالب همان فقها و قرائنی دیگر، اطمینان حاصل میشود که علاوه بر این معیار، «کلی بودن عوضین» نیز در حقیقت این بیع جای دارد بهطوری که اگر حتی یکی از عوضین، جزئی و مشخص باشد، دیگر آن بیع، کالی به کالی نخواهد بود و لو برای تحویل ثمن و مثمن، زمانی در آینده مشخص شده باشد..نکته دیگر در این زمینه آنکه رابطه «بیع کالی به کالی» و «بیع دین به دین»، «عموم و خصوص من وجه» است زیرا قوام بیع دین به دین به دو بدهی پیش از عقد است و لو زمان اداء هر دو دین فرا رسیده باشد؛ اما در بیع کالی به کالی، وجود دینِ پیش از عقد اصیل نیست اما تاخیر زمان تعیین شده برای تحویل عوضین از زمان عقد، اصیل میباشد.نظر به همین نکته معلوم میشود که از میان ادله ارائه شده برای بطلان «بیع کالی به کالی»، استدلال به «حدیث نهی از بیع دین به دین» مخدوش است زیرا فقط بر بطلان آن دسته از بیعهای کالی به کالی دلالت دارد که مصداق بیع دین به دین نیز باشند.اما استدلال به حدیث نهی از بیع کالی به کالی از هرگونه ایراد سندی و دلالی پیراسته به نظر میرسد؛ چنان که بعید نیست احتمال مدرکی بودن اجماع بر بطلان این بیع نیز نتواند استدلال به آن را مخدوش نماید.بحث و نتیجه گیری: اگرچه دلالت مواد قانون مدنی و سایر قوانین مصوب کشور بر بطلان بیع کالی به کالی روشن نیست و همواره مورد بحث و بررسی بوده اما این نکته نمیتواند مجوز تمسک به قوانینی همچون مادهی 10 قانون مدنی باشد که اصل صحت قراردادها را بیان میکنند چرا که به تصریح اصل چهارم قانون اساسی، «اطلاق و عموم قوانینِ مخالف موازین فقهی معتبر نیست» و ادله بطلان بیع کالی به کالی کافی به نظر میرسد.بنا بر این پیشنهاد میشود در مواردی که دو مسلمان میخواهند به مبادله دو کالای کلی بپردازند و زمانی در آینده را برای تبادل عوضین معین نمایند، یا از عقد صلح برای این دو مبادله بهره ببرند و یا مضمون «بیع کالی به کالی» را در قالب دو قرارداد بریزند به این صورت که در قرارداد اول شرط فعل نمایند که در زمان مد نظر برای تحویل عوضین، اقدام به قرارداد دومی نمایند که به صورت نقد، دو کالا مورد مبایعه قرار میگیرد.اما مسلمانان میتوانند بر اساس بیع کالی به کالی، اموال نامسلمانان و لو معاهد یا مستامن باشند را تملک نمایند.
|
|
کلیدواژه
|
بیع کالی به کالی، قرارداد آتی، استصناع، ثمن و مثمن کلی، دَین، تحویل عوضین
|
|
آدرس
|
پژوهشگاه حوزه و دانشگاهدانش آموخته سطح4 حوزه های علمیهدانشجوی دکترای اقتصاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه, ایران, دانشگاه خوارزمی, گروه اقتصاد و بانکداری اسلامی, ایران
|
|
پست الکترونیکی
|
masuminia_ali@yahoo.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
investigation of the sale of credit for credit with an emphasis on future and construction contracts
|
|
|
|
|
Authors
|
sedaghat ali ,masuminia gholamali
|
|
Abstract
|
introduction and objectives: future contracts (that are defined as a standardized legal contract to buy or sell something at a predetermined price for delivery at a specified time in the future) and manufacturing contract &istisna& (that is defined as a contract in which the manufacture of goods is ordered by the customer to the manufacturer of the product by stating its characteristics and specifications, so that the manufacturer, by preparing the initial model, will make the desired product for the customer and deliver it to him in a certain period of time, in the istisna contract the contract price is paid in installments until the due date and delivery of the goods) are two modern widely used types of contracts, whose natures have been subject of islamic jurisprudence (fiqhi) legal analysis. as such, to settle the fiqhi complications, some suggest including them in the category of contracts of sale.if these are types of “contract of sale”, in most cases they stand as sale of credit for credit – as many other new, widely used contracts in the financial world are also types of sale of credit for credit, which fuqaha (an islamic jurist, an expert in fiqh, or islamic jurisprudence and islamic law) are unanimous to be invalid.but because limiting our view to a number of fuqaha leads to mistakes about the cases of sale of credit for credit, we should first understand the true essence of sale of credit for credit by making clear when the criteria for this contract are met and what relationship it has with the sale of debt for debt.in the next stage, we have to validate the arguments presented for their invalidity. if the arguments are proven to be valid, in the last stage, we should suggest some fiqh approved solutions to meet the urgent needs of various markets for this type of sale.research method: in this study, we used the applied qualitative research method associated with a descriptive analytical method to collect information from books, theses, and articles in libraries, software, and the useful links.from another point of view, to achieve all three goals in this mixed method, we used two methods of historical research and content analysis:in the first step, the old fiqhi and lexical definitions of the sale of credit for credit and other relevant sources were collected and analyzed to reach an exact explanation of the essence of this contract and its relationship to the sale of debt for debt.in the next step, all arguments on the invalidity of this contract were gathered. then the source of every hadith (a form of islamic oral tradition containing the purported words, actions, and the silent approvals of the prophet muhammad) was validated and its relevance was explored. moreover, an argument was made in favor of the fuqaha unanimity to reject the opinions of those who do not see it authenticate. but because the arguments on the invalidity of this type of contract were supported, finally three alternatives for it were suggested to meet the market needs.findings: an important point about the sale of credit for credit is that “to agree on some point in the future for mutual delivery” is seen as its only criterion by most fuqaha and lexicologists. paradoxically, according to the same sources we are convinced that the “generality of the mutual promises” is the other essential element of this contract, that is to say, even if one party’s promise is specific, the contract will no longer be a sale of credit for credit albeit the parties agreement on some point in the future for mutual delivery.another contextual point is that the relationship between the sale of credit for credit and the sale of debt for debt is that of intersection.
|
|
Keywords
|
sale of credit for credit ,future contract ,manufacturing contract istisna ,generality of consideration and object of sale ,debt ,mutual delivery
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|