>
Fa   |   Ar   |   En
   حقّ جدایی جبران ساز در پرتو رویه قضائی ملّی و منطقه ای  
   
نویسنده زمانی قاسم ,نواری علی
منبع پژوهش حقوق عمومي - 1394 - دوره : 16 - شماره : 46 - صفحه:9 -37
چکیده    در خصوص جدایی یکجانبه در حقوق بینالملل معاصر، دیدگاه غالب این است که حقوق بین الملل در این زمینه فاقد قاعده است و در این نظم حقوقی، جدایی نه مجاز است و نه ممنوع . اگر چه عده ای از حقوقدانان بین المللی نیز با تاکید بر اصل احترام به تمامیت ارضی دول مستقل و حاکم، جدایی یکجانبه را نامشروع تلقّی نمودهاند. در این میان، رویکرد بینابینی و نسبتاً جدیدی مطرح شده است « دکترین جدایی جبرانساز » از سوی برخی از حقوقدانان بین المللی تحت عنوان که بر اساس آن، اگرچه حقوق بین الملل از اصل احترام به تمامیت ارضی دول مستقل و حاکم در جامعۀ بین المللی حمایت مینماید، لیکن در شرایط و اوضاع واحوالی خاص، یک دولت دیگر نمیتواند به تمامیت ارضی خود استناد جوید و اصل حقّ مردم در تعیین سرنوشت خود، بر این اصل، اولویت پیدا میکند و جدایی بخشی از قلمروی سرزمینی یک دولت از جانب گروهی از مردم آن سرزمین، امکانپذیر میشود. مبنای حقوقی این استدلال، تفسیری است که از مفهوم مخالف بند مشروط مندرج در قطعنامۀ 2625 ، مجمع عمومی سازمان ملل متّحد شده است و چنین قیدی به صورت مشابهی در اعلامیه و برنامۀ اقدام وین نیز تکرار شده است . در این مقاله تلاش شده است تا جلوه های حقّ جدایی جبران ساز در رویۀ قضائی ملّی و منطقه ای مورد بررسی قرار گیرد
کلیدواژه جدایی جبران ساز، حقوق بین الملل، حقّ مردم در تعیین سرنوشت خود، حقوق بشر، تمامیت ارضی
آدرس دانشگاه علامه طباطبایی, ایران, دانشگاه علامه طباطبایی, ایران
پست الکترونیکی ali.navari@gmail.com
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved