بررسی انتقادی تئوری نخبگان در علوم اجتماعی و مفهومپردازی مجدد آن با تاکید بر ساختار
|
|
|
|
|
نویسنده
|
یزدانی نسب محمد
|
منبع
|
جامعه شناسي ايران - 1394 - دوره : 16 - شماره : 4 - صفحه:93 -113
|
چکیده
|
نخبگان، مفهومی محوری در جامعهشناسی و علوم سیاسی است و علیرغم مفهومپردازیهای مختلف انتقادات زیادی بر آن وارد است. در مجموع می توان 3 نوع رویکرد به نخبگان را تمیز داد. رویکرد کلاسیک و معاصر که رویکرد دوم خود به دو بخش کارکردگرا و انتقادی قابل تفکیک است. علی رغم ادبیات موجود در این زمینه هیچ یک از رویکردها نتوانسته مفهوم پردازی جامعی از نخبه ارائه دهد. هرچند برخی از نظریهپردازان کارکردی و غالب اندیشمندان انتقادی تا حدودی نخبه را بر مبنای ساختار توضیح دادهاند ولی برداشت آنان از ساختار محدود به بعد خاصی است که قادر به تبیین تمام انواع نخبه نیست. همچنین این رویکردها نخبه را مفهومی ایستا در نظر میگیرند. این مقاله درصدد ارائه صورتبندی جامعتری از مفهوم نخبه با تاکید بر ساختاری است که نخبه را خلق کرده است. این نگاه منجر میشود تا نخبه به صورت مفهومی فرایندی و پویا در نظر گرفته شود و فرایند نخبهشدن را تبیین کند؛ مفهومی که بر اساس ظرفیت به کارگیری منابع تعریف میگردد نه صرفاً تملک منابع که بسیاری از تعاریف بر مبنای آن ارائه شده است؛ ظرفیتی که ناشی از توان ساختار است. الگوی ارائه شده میتواند به خوبی ساختار و نخبه را در یک قالب بگنجاند و روابط بین نخبگان را بر اساس انواع تضاد تبیین کند.
|
کلیدواژه
|
تضاد نخبگان، ساختار، رویکرد کارکردگرا، رویکرد انتقادی، نخبه
|
آدرس
|
دانشگاه شهید بهشتی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
m.yazdani.n@gmail.com
|
|
|
|
|