|
|
درآمدی بر بنیانهای فلسفی و روششناختی مردمنگاری انتقادی؛ با تاکید بر مردمنگاری انتقادی کارسپیکن
|
|
|
|
|
نویسنده
|
گرگی عباس ,گودرزی سعید
|
منبع
|
جامعه شناسي ايران - 1397 - دوره : 19 - شماره : 4 - صفحه:139 -158
|
چکیده
|
بهطورکلی، تحقیقات به دودسته کمی و کیفی تقسیم میشوند. تحقیقات کیفی انواع متعددی دارند که مهمترین آن مردمنگاری، نظریۀ مبنایی، پدیدارشناختی، تحلیل گفتمان، تاویلشناسی یا هرمنوتیک و نشانهشناسی هستند. مردمنگاری انتقادی نوعی ازمردم نگاری است که ریشه در مکتب شیکاگو دارد و توسط مرکز مطالعات بیرمنگام در انگلستان توسعه یافت. هدف اصلی مردمنگاری انتقادی، نقد و تفسیر فرهنگ و تغییر آن به نفع برابری قدرت در روابط اجتماعی و توانمندسازی سوژههای موردمطالعه است. بنابراین مردمنگاری انتقادی همواره با مسئله قدرت مرتبط است و تغییرگرایی، ارزش گرایی و رابطه عاملیت/ ساختار ازجمله مشخصه های این روش هستند. یکی از روش ها در مردم نگاری انتقادی، روش کارسپیکن است که بر تجربۀ ارتباطی تاکید مینماید و از پراگماتیسم، نئومارکسیسم و پدیدارشناسی تاثیر گرفته است. کارسپیکن با قرار دادن مفهوم اعتبار در درون نظریۀ معنا، بر ارتباط درونی بین معنا و اعتبار تاکید میکند. او دارای یک رویکرد پنج مرحله ای در انجام مردمنگاری انتقادی است که عبارتند از: جمعآوری اسناد و مدارک اولیه؛ تحلیل دادههای مشاهدهای جمعآوریشده؛ تولید دادههای گفتوگویی (رویکرد امیک) با هدف جمعآوری دادههایی که دیدگاهها و نقطه نظرات مشارکتکنندگان در تحقیق را انعکاس میدهد؛ کشف و شناسایی روابط سیستمی بین آنچه که درزمینه تحقیق کشف گردیده، با زمینههای گستردهتر و در آخر مرتبط ساختن یافتههای بهدستآمده از مراحل پیشین به سازهها و نظریههای جامعهشناختی کلانتر، بهمنظور نشان دادن فرایندهای تولید و بازتولید اجتماعی.
|
کلیدواژه
|
مردم نگاری انتقادی، کارسپیکن، تحلیل افق، میدان معنا، رویکرد امیک و اتیک
|
آدرس
|
دانشگاه شیراز, ایران, دانشگاه پیام نور تهران, ایران
|
پست الکترونیکی
|
sgoodarzi1355@yahoo.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
An Introduction to Philosophical and Methodological Foundations of Critical Ethnography; Emphasizing Carspecken Critical Ethnography
|
|
|
Authors
|
Gorghi Abbas ,Goodarzi Saeed
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|