|
|
داربستهای الکتروکانداکتیو: استراتژی جدید در مهندسی بافت قلب
|
|
|
|
|
نویسنده
|
نوراحان محمدهادی ,مهرابی آرزو ,بحیرایی نفیسه
|
منبع
|
پژوهش هاي آسيب شناسي زيستي - 1397 - دوره : 21 - شماره : 2 - صفحه:107 -117
|
چکیده
|
مقدمه: ماهیچه قلبی از لحاظ الکتریکی یک بافت فعال است که قادر به جابه جایی و انتقال پیام الکتریکی است و به قلب اجازه ضربان می دهد. در بافت طبیعی قلب پیام های الکتریکی از گره سینوسی دهلیزی منشا می گیرند و به داخل ماهیچه قلبی منتقل می شوند و انقباض مکانیکی سلول های قلب را القا می کنند. بیماری های قلبی عروقی که اصلی ترین علت مرگ ومیر در جهان شناخته می شوند غالباً با بی نظمی در ضربان قلب و انقطاع یکپارچگی الکتریکی بافت قلب همراه هستند. در این آریتمی ها، عدم هدایت جریان الکتریکی و هدایت غیرجهت دار موجب عدم جفت شدن های الکتریکی بین سلولی در سطح اتصالات بین سلولی می شود. به دلیل محدودیت های پیوند قلبی به عنوان بهترین درمان رایج برای این بیماری ها، آسیب شناسی و درمان اختلالات بافت الکترواکتیو قلب در سالیان گذشته اهمیت زیادی داشته است. در این مطالعه مروری، ضمن توضیح مختصری در مورد سیستم الکتریکی قلب و نحوه اختلال آن، آخرین مطالعات انجام شده همراه با نتایج به دست آمده و آینده پیش روی روش درمانی مهندسی بافت قلب بر پایه زیست مواد رسانا مورد بررسی قرار گرفت.نتیجه گیری: یکپارچگی الکتریکی، امری ضروری برای عملکرد طبیعی قلب سالم است. از میان روش های نوین درمان نارسایی های قلبی و بهبود یکپارچگی الکتریکی مختل شده ناشی از این نارسایی ها، مهندسی بافت با استفاده از زیست مواد رسانای جریان الکتریکی، در کنار دیگر روش ها بسیار مورد توجه قرارگرفته است. سه ماده اصلی استفاده شده برای مهندسی بافت قلب در مطالعات انجام شده عبارت از: 1- مواد بر پایه طلا، 2- مواد بر پایه کربن و 3- پلیمرهای رسانا هستند.
|
کلیدواژه
|
مهندسی بافت قلب، داربست الکترو اکتیو، سکته قلبی
|
آدرس
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد, دانشکده فنی, گروه مهندسی پزشکی, ایران, دانشگاه تربیت مدرس, دانشکده علوم پزشکی, گروه علوم تشریح, ایران, دانشگاه تربیت مدرس, دانشکده علوم پزشکی, گروه علوم تشریح, ایران
|
پست الکترونیکی
|
n.baheiraei@modares.ac.ir
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Electroconductive Scaffolds: A New Strategy in Cardiac Tissue Engineering
|
|
|
Authors
|
Mehrabi A. ,Baheiraei N.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|