آزمون اعتبار فرضیه کسری‌های سه‌گانه در ایران با حضور درجه باز بودن تجاری

به دلیل اهمیت ایجاد تعادل داخلی و خارجی اقتصاد، تحقیق درخصوص اثرات متقابل کسری بودجه، شکاف پس‌انداز و کسری حساب جاری به عنوان مساله اساسی همیشه مورد توجه سیاست‌گذاران بوده است. هدف اصلی این تحقیق آزمون اعتبار فرضیه کسری‌های سه‌گانه طی دوره 1397 -1357 در اقتصاد ایران با حضور درجه باز بودن تجاری برای دو مدل تجارت با نفت و بدون نفت بود. با توجه به اهمیت مساله، در مقاله حاضر با ارائه یک چارچوب نظری و با استفاده از روش همجمعی جوهانسون جوسیلیوس و مکانیسم تصحیح خطا به ترتیب به بررسی روابط بلندمدت و کوتاه‌مدت متغیرهای تحقیق پرداخته شد. نتایج کسب شده نشان داد رابطه بلندمدت میان اجزای فرضیه کسری سه‌گانه در هر دو مدل نفتی و غیرنفتی برقرار، اما اعتبار فرضیه کسری سه‌گانه در کوتاه‌مدت مورد تایید نیست. از طریق توابع واکنش به ضربه به تصمیم‌گیری درخصوص روابط متقابل میان متغیرها پرداخته شد و نتایج حاصل از این روش بیانگر تایید اعتبار فرضیه کسری سه‌گانه برای مدل تجارت نفت و وقوع یک مکانسیم معکوس برای مدل تجارت بدون نفت بود. در نهایت در مدل تجارت نفت عدم تعادل‌های داخلی و خارجی، درجه باز بودن تجاری را کاهش دادند و در مدل تجارت غیرنفتی فقط شکاف پس‌انداز چنین نقشی را ایفا کرد که این امر تاکیدی بر نقش کلیدی بخش خصوصی در کاستن از عدم تعادل‌های داخلی و خارجی داشت.

Validity Test of the Triple Deficit Hypothesis in Iran in the Presence of Trade Openness

Due to the importance of balancing internal and external of the economy, research on the interaction effects of the budget deficit, savings gap, and current account deficit has always been a major issue for policymakers. The main purpose of this study was to test the validity of the triple deficit hypothesis during the period 19782019 in the Iranian economy with the presence of the degree of trade openness for two models of oil trade and without oil trade. In the present paper, by providing a theoretical framework and using the Johansen Juselius cointegration test method and the error correction mechanism, longterm and shortterm relationships of the variables of this research are investigated. The results showed that the longrun relationship among the components of the triple deficit hypothesis is established in the two models of oil trade and without oil trade, but the validity of the triple deficit hypothesis is not confirmed in the short run. Through the Impulse response functions, decisions were made about the interrelationships among the variables, and the results of this method confirmed the validity of the triple deficit hypothesis for the oil trade model and the occurrence of the inverse mechanism for the oilfree trade model. Finally, in the oil trade model, internal and external imbalances reduced trade openness, and in the nonoil trade model, only the savings gap played such a role. This emphasized the key role of the private sector in reducing internal and external imbalances.