a study of risk factors related to water and sanitation in pune, west india

Introduction: piped water systems are considered to be the gold standard for drinking water according to the joint water monitoring study. however, poor maintenance of distribution pipes, intermittency of water supply, and sewage water intrusion have contributed to a number of water-borne disease episodes in developed and developing countries. methods: this study investigated the risk burden related to drinking water and sanitation in population clusters of pune, western india that are being served by a piped distribution system through a cross-sectional survey. two-stage stratified convenience sampling was carried out. the city was divided into administrative wards of which the city center, the neo-urban and the peri-urban settlement were selected. in the second step a higher (hsg) and a lower socioeconomic group (lsg) were selected from each of the three studied wards. a questionnaire including close-ended items was used to conduct the survey. results: in 2711 individuals studied, risk burden related to drinking water and sanitation was found to be higher in the lsg; 60% (677 of 1121), 70% (1029 of 1473) , 74% (1325 of 1791) from the lsgs did not have a private water tap and continuous water supply, and did not treat the water at the household level, respectively. 98% (1403 of 1426) had neither a private water tap nor a private sanitary facility. the socioeconomic difference was significant (p<0.0001). 51 (3.5%) individuals from the lsgs and 42 (3.49%) ones from hsgs reported having suffered from severe diarrhea in the recall period of 2 years. although the number of disease cases was lower than the overall risk burden, the potential of the latter to cause a disease outbreak cannot be eliminated. conclusion: the study highlights that piped drinking water system which is considered as a safe source can become a source of pathogenic microorganisms if not properly maintained. a holistic approach to risk assessment, i.e., from the catchment and its source water to the consumer, is required.

رابطه تعامل مادر_ فرزند و سلامت روان دختران نوجوان : نقش واسطه ای هویت دینی

مقدمه: سلامت روان دختران نوجوان به عنوان مادران آینده از مسائل حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای هویت دینی در ارتباط تعامل مادرفرزند و سلامت روان دختران نوجوان در شهر یزد انجام شده است.روش ها: این پژوهش برروی 319 نفر از نوجوانان دختر پایه دهم تا دوازدهم دوره دبیرستان شهر یزد انجام شد. ابزارهای به‌کاررفته در پژوهش شامل پرسشنامه رابطه والد فرزندی (PCRS)، و پرسشنامه استاندارد سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ28) و پرسشنامه هویت دینی ملی لطف آبادی بود و داده ها با استفاده از روش مدل معادله ساختاری در نرم افزار AMOS نسخه 25 تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش با استفاده از روش معادلات ساختاری، حاکی از آن بود که کیفیت تعامل مادرفرزند بر اختلال در سلامت روان (16/0 = beta; , 001/0 >P) و هویت دینی(31/0 = beta; , 001/0 >P) تاثیر مستقیم و معناداری دارد. همچنین نتایج نشان داد هویت دینی بر اختلال در سلامت روان تاثیر مستقیم و معنادار دارد(16/0 = beta; و 001/0 >P). در نهایت نتایج نشان داد که هویت دینی توانسته نقش واسطه ای در ارتباط بین کیفیت تعامل با مادر و اختلال در سلامت روان (05/0 = beta; و 05/0 >P) ایفا کند. برای ارزیابی مدل از شاخص های چندگانه استفاده شد و نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مناسبی برخوردار است.نتیجه گیری: هویت دینی به عنوان یک منبع حمایتی نوجوانان را در برابر استرس ها و خطرات ناشی از مشکلات دوره بلوغ یاری داده و از این طریق باعث افزایش سلامت روان نوجوانان می شود. تعامل مطلوب مادر فرزند رابطه معنادار و مستقیم با هویت دینی دختران نوجوانان دارد.؛ بنابراین کیفیت رابطه با مادر به صورت غیرمستقیم و به واسطه افزایش هویت دینی، باعث افزایش سلامت روان در دختران نوجوان می شود.