|
|
بررسی و نقد بدنمندی ذهن (تاکید بر دیدگاه م.جانسون وج. لیکاف) بر اساس مبانی حکمت ملاصدرا
|
|
|
|
|
نویسنده
|
قاسمی محمودرضا ,دیباجی محمدعلی
|
منبع
|
مطالعات معرفتي در دانشگاه اسلامي - 1401 - دوره : 26 - شماره : 4 - صفحه:1047 -1063
|
چکیده
|
نظریه بدنمندی ذهن مارک جانسون و جورج لیکاف، در پاسخ به مسئله ذهن-بدن، و بر اساس نظریه استعاره اولیه مطرح کردهاند. مسئله مقاله تعریف بدنمندی از طرف آن دو و نقد و بررسی آثار این تعریف با تکیه بر دیدگاه صدرا میباشد. به این معنا که با بررسی وجوه اشتراک و اختلاف دو دیدگاه، به نقد دیدگاه جانسون و لیکاف توسط صدرا میپردازیم پاسخ مقاله این است که از نظر لیکاف و جانسون ذهن و کارکردهای آن به ویژگیهای فیزیکی بدنی و سیستم عصبی وابسته است، و مغز نقش علیت در پردازشهای ذهن دارد. آنان بر ضرورت بدن بهمثابه منشا جسمانی ساختارهای فهم مثل طرحوارههای تصویری و تفصیلهای استعاری که در مغز ما به صورت فیزیکی تحقق پیدا میکنند و عمدتاً در کنترل ما نیستند، تاکید میکنند. آن دو هرچند خود را هوادار حذف گرایی نمیدانند اما جسمانیت گرا هستند؛ اما در دیدگاه ملاصدرا، اگرچه حیثیت هستی شناختی بدن و نفس در ابتدای تکوّن یکی است و کارکردهای نفس در آن محقق میشود، اما در بحث بلوغ صوری و ادراکی نفس و تعامل نفس و بدن دیدگاهی فراتر از دیدگاه دکارتی و نوخاسته گرایی دارد، شباهت حدوث جسمانی ملاصدرا با نوخاسته گرایی در فراتر بودن هویت ذهن از ماده جسمانی و تفاوت آن دو در این است که در نهایت صدرا بدن را مرتبه نازله نفس و از شئون آن میداند نه برعکس؛ و از این روی با جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء دانستن نفس، تجرد خیالی و وحدت نفس و قوا و حرکت جوهری نفس به چالشهای لیکاف و جانسون، ناشی از جسمانی دانستن فعل تعقل یا عدم تمایز عقل با دیگر جنبهها در انسان، دچار نیست؛ و مثل آنان نیست که ضمن قبول واقعیات غیر جسمانی، هیچ امر غیر جسمانی را برای انسان نپذیرد! بلکه از دیدگاه او، نفس در ابتدای تکوّن بدنمند است با تعریفی متفاوت از بدنمندی جانسون ولیکاف، آنگاه در روند استکمال، که با فاعلیت نفس برای بدن همراه است به نفسمندی بدن میرسد. در این مقاله مشخص میشود که لیکاف و جانسون اگرچه خود را فیزیکالیست حذف گرا نمیدانند و بیشتر به کارکردگرایی تمایل دارند اما در عمل به این همانی ذهن و بدن میرسند و هر امر غیر جسمانی را رد میکنند بنابراین هم نقدهای حذف گرایی و هم کارکردگرایی بر آنها وارد است.
|
کلیدواژه
|
لیکاف، جانسون، بدنمندی ذهن، ملاصدرا، نوخاسته، استعاره مفهومی، نفسمندی بدن
|
آدرس
|
دانشگاه تهران، پردیس فارابی, ایران. دانشگاه علم و صنعت ایران, گروه معارف, ایران, دانشگاه تهران، پردیس فارابی, گروه فلسفه, ایران
|
پست الکترونیکی
|
dibaji@ut.ac.ir
|
|
|
|
|
|
|
|
|
examining and criticizing the embodiment of the mind (with emphasis on the views of mark johnson and george lakoff) based on the principles of mulla sadra’s wisdom
|
|
|
Authors
|
ghasemi m.r. ,dibaji m.a.
|
Abstract
|
johnson and lakoff proposed the theory of embodiment of the mind in response to the mind-body problem, based on the theory of early metaphor. the issue of the article is the definition of physicality by the two and the critique based on sadra’s principles. according to lykoff and johnson, the mind and its functions depend on the physical properties of the body and the nervous system, and the brain plays a causal role in the processing of the mind. they emphasize the necessity of the body as the physical source of structures of understanding such as pictorial schemas. in mulla sadra’s view, although the ontological status of body and soul is the same at the beginning of evolution and the functions of the soul are realized in it, in the discussion of formal and perceptual maturity of soul and the interaction of soul and body it has a view beyond cartesian and neoclassical view. newness in the identity of the mind is beyond the physical matter and the difference between the two is that in the end sadra considers the body as a descendant of the soul and its affairs, not vice versa. in his view.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|