>
Fa   |   Ar   |   En
   چهاربُعدی‌انگاری و مساله‌ی اتصال اجزای زمانی در فلسفه‌ی معاصر و فلسفه‌ی صدرا  
   
نویسنده انصاری مهر رهام ,شانظری جعفر
منبع انديشه ديني - 1396 - دوره : 17 - شماره : 3 - صفحه:3 -28
چکیده    اگر یک جسم تغییر کند، ازیک‌سو پس از تغییر ممکن نیست درست همان جسمِ پیش از تغییر باشد؛ ازسوی‌دیگر، اگر یک جسم پس از تغییر درست همان جسمِ پیش از تغییر نباشد، موضوع دقیقی برای تغییر نیست، پس گویی هیچ‌چیز به‌راستی تغییر نکرده است.یک راه فیلسوفان برای حل این چیستان که دراصل، مساله‌ی پایایی هویت در زمان است، این است که زمان را به ‌درون اجسام راه دهند، نه درون ویژگی‌های آن‌ها. در‌این‌صورت می‌توان گفت که اجسام، اجزای زمانی دارند، همچنان‌که اجزای مکانی دارند. به این اعتبار، کل یک جسم در یک زمان خاص وجود ندارد. درعوض، در یک زمان، تنها یک جزء زمانی (یا یک مرحله‌ی زمانی) آن وجود دارد؛ از این دیدگاه، با نام چهاربُعدی‌انگاری یا نظریه‌ی اجزاء زمانی یاد می‌کنیم. در این مقاله، نخست نشان می‌دهیم که چهاربُعدی ‌انگاری چگونه در حل چیستان‌های پایایی هویت در زمان، مانند «تغییر ذاتی» و «ترکیب‌ مادی» به‌کار می‌آید. سپس اثبات می‌کنیم که ملاصدرا نیز با پشتیبانی از مفاهیمی مانند «حرکت به ‌معنای قطع» و «حرکت جوهری»، چهاربُعدی‌انگار است. بحث دیگر این مقاله درباره‌ی نسبت چهاربعدی‌انگاری با هستی‌شناسی زمان است؛ این مبحث چگونگی اتصال اجزای زمانی یک چیز را روشن می‌سازد. در‌ این‌ راستا، همچنین تحلیل صدرا را برای مساله‌ی اتصال این اجزا واکاوی می‌کنیم.
کلیدواژه چهاربُعدی‌ا‌نگاری، اجزاء زمانی، چیستان تغییر، حرکت به‌ معنای قطع، حرکت جوهری
آدرس دانشگاه اصفهان, ایران, دانشگاه اصفهان, گروه فلسفه وکلام اسلامی, ایران
پست الکترونیکی jshanazari@yahoo.com
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved