به کارگیری مدل فرایند شمارشی Andersen-Gill در تعیین عوامل موثر بر عود اختلال دو قطبی نوع یک

سابقه و هدف: اختلال دو قطبی نوع یک، اختلالی شدید است. سیر طبیعی و تظاهرات آن بسیار متغیر و اغلب با عود همراهandersen- gill می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل موثر بر عود اختلال دو قطبی نوع یک با استفاده از مدل فرایند شمارشیانجام گرفت.مواد و روش ها: در یک مطالعه هم گروهی دو سو نگر، 255 بیمار ( 141 مرد و 114 زن) مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک با سابقهبستری در مرکز روان پزشکی زارع ساری به مدت 4 سال از گذشته و 1 سال از آینده و در مجموع، طی دوره پنج ساله (از فروردین1386 تا اسفند 1390 ) مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز از پرونده های پزشکی بیماران و تماس تلفنی با خانواده های آنانجمع آوری و در فرم هایی که حاوی متغیرهای دموگرافیکی، روان پزشکی و متغیرهای مربوط به عود بیماری بود، وارد گردید. جهت درنظر گرفتن کل موارد عود اختلال دو قطبی نوع یک و به منظور تعیین متغیرهای پیش بین عود، از مدل رگرسیونی فرایند شمارشینسخه 10 استفاده شد. stata و بسته نرم افزار آماری andersen-gillیافته ها: در کل، 693 مورد عود در طول دوره پیگیری رخ داد. عود در بیماران اختلال دو قطبی نوع یک شایع بود؛ به طوری که35 درصد) دو بار، 87 نفر / 11 درصد) فقط یک بار، 90 نفر ( 3 / همه بیماران حداقل یک بار عود را تجربه نمودند. 29 نفر ( 41 درصد) شش بار دچار عود شدند . مدل / 8 درصد) پنج بار و 3 نفر ( 2 / 9 درصد) چهار بار، 21 نفر ( 2 / 34/1 درصد) سه بار، 25 نفر ( 8 )نشان داد که تعداد برهه های قبلی، سابقه اختلالات روانی در بستگان درجه یک، مخاطره andersen-gill رگرسیونی فرایند شمارشیو وجود روان پریشی در هر عود مخاطره رخداد عود را کاهش (نسبت خطر (p < 0/05 ، رخداد عود را افزایش (نسبت خطر بیشتر از 1می دهند. (p < 0/05 ، کمتر از 1برای andersen-gill استنتاج: اختلال دو قطبی نوع یک، دارای عود زیادی می باشد. با برازش مدل رگرسیونی فرایند شمارشیپیش بینی متغیرهای تاثیرگذار بر رخداد عود اختلال دو قطبی نوع یک، مشخص گردید که تعداد برهه های قبلی، سابقه اختلالات روانیدر بستگان درجه یک و وجود روان پریشی در هر عود متغیرهای پیش بین عود می باشند.