|
|
دین و دولت در عهد ساسانی؛ درآمدی بر الهیات سیاسی زرتشت
|
|
|
|
|
نویسنده
|
انصافی مصطفی ,احمدوند شجاع
|
منبع
|
رهيافت هاي سياسي و بين المللي - 1398 - دوره : 11 - شماره : 1 - صفحه:34 -57
|
|
|
چکیده
|
حداقل از زمان ورود نخستین مهاجران به ایران در دوره ی ماقبل مادها، ایران به لحاظ ایدئولوژیک به ایران مزدایی یا خرد مزدایی مشهور بود که در آن کثیری از خدایان، ایزدکده ی ایرانیان را شکل میدادند. اما بهتدریج تصویر خدایان ایرانی روشن و روشنتر شد. البته این امر نسبتی با ساختار قدرت داشت، چنان که با ظهور دولت ساسانی، همنشینی جالبی میان آیین زرتشت با این دولت برقرار شد. این که چرا و چگونه دولت ساسانی از میان کثیری از آیینهای مزدایی چون زروانیسم، میترایسم، مانویت و حتی ادیان وارداتی مثل مسیحیت و یهودیت، به خدای زرتشت پیوست، واجد اهمیت پژوهشی بسیاری است. بدینسان، هدف این مقاله بررسی چرایی و چگونگی اولویت یافتن آیین زرتشت در ذهنیت و عملکرد زمام داران ساسانی است. روش این مقاله، تحلیل گفتمان از نوع گفتمان لاکلا و موف است. بر این اساس، عناصر اصلی گفتمان الهیات سیاسی زرتشتی، عناصر هژمونیک، مفصلبندیها، کارگزار اجتماعی و غیریتساز آن مورد واکاوای قرار خواهند گرفت. بر اساس یافتههای این مقاله، آیین زرتشت واجد مولفههایی است که الهیات موجود در آن را برای سیاست یکپارچهسازی، هویت سیاسی و ضدیت با تکثر نیروها که خصلت اصلی حکمرانی ساسانی بود، فراهم میکند. نتیجه آن که عناصر اصلی الهیات زرتشتی چون هستیشناسی کیهانی، جهانبینی خیمهای، فره ایزدی و خودچیرگی، مبنای اصلی حکمرانی ساسانی را برای اجرای یک سیاست همگونساز در قلمرو پارس فراهم آورد.
|
کلیدواژه
|
اندیشه سیاسی، آیین زرتشت، ساسانیان، الهیات سیاسی، هژمونی
|
آدرس
|
دانشگاه علامه طباطبائی, دانشکده ی حقوق و علوم سیاسی, ایران, دانشگاه علامه طباطبائی, دانشکده ی حقوق و علوم سیاسی, گروه علوم سیاسی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
shojaahmdvand@gmail.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Religion and Government in Sasanian Era: Introduction to Zarathustra’s Political Theology
|
|
|
Authors
|
انصافی مصطفی
|
Abstract
|
The idea of Iran as a religious, cultural, and ethnic reality goes back as far as the end of the 6th century B.C.E. As a political idea, we first catch sight of it in the twenties of the 3rd century C.E. as an essential feature of Sasanian propaganda. Although, up until the end of the Parthian period, Iranian identity had an ethnic, linguistic, and religious value, it did not yet have a political import. The idea of an “Iranian” empire or kingdom is a purely Sasanian one. Thirdcentury Iran was shaken by a conflict between universalism and nationalism that was most clearly manifest in the religious and cultural sphere. The outcome of this conflict is well known: the traditionalistic and nationalistic impulses gained the upper hand, and Manichean universalism succumbed to the nationalism of the Zoroastrian Magi. Iranian identity, which up to that point had been essentially of a cultural and religious nature, assumed a definite political value, placing Persia and the Persians at the center of the Ērānšahr, in other words, at the center of a state based on the twin powers of throne and altar and sustained by an antiquarian and archaizing ideology.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|