میکرو-اُتوپی در فلسفه سیاسی معاصر
|
|
|
|
|
|
|
|
نویسنده
|
قزلسفلی محمدتقی
|
|
منبع
|
رهيافت هاي سياسي و بين المللي - 1397 - دوره : 9 - شماره : 4 - صفحه:113 -131
|
|
چکیده
|
فلسفه سیاسی علی رغم اهمیت خود در دوران معاصر، به دلایلی چون رویکرد انتزاعی و بادسری یا دیگر عوامل محیطی مورد انتقاد و حمله قرار گرفته است. در دهههای اخیر، جماعت گرایان، نوپراگماتیست ها و پستمدرنها هریک به شکلی بر آن شدند تا رویکرد اتوپیایی و غیرواقع بینانۀ فلسفه سیاسی گذشته را مورد نقد قرار دهند و از ضرورت بازاندیشی و اتخاذ مولفههای امروزی در آن دفاع کنند. این مقاله به ابتنای این شرایط، در پی پاسخ به این پرسش است که مختصات فلسفه سیاسی معاصر از چه قرار است؟ در پاسخ به این پرسش، این فرضیه مطرح میشود که فلسفه سیاسی ماهیتی میکرواتوپی گرفته است و این بدان معناست که بهجای رویکرد «نظریه حقیقت» به «نظریه زندگی و عمل» نزدیک شده است. به اقتضای موقعیت دلالتیوضعیتی، برخی ویژگیهای میکرواتوپی عبارتاند از: چرخش عملگرایانه، پراتیک گفتگو و نیز تمرکز بر مقوله عدالت. مقاله حاضر در چارچوب هنجاریانتقادی قرار دارد و به روش توصیفی-تحلیلی نوشته شده است.
|
|
کلیدواژه
|
فلسفه سیاسی، میکرو-ُاتوپی، هنجارگرایی، گفتگو، عدالت گرایی
|
|
آدرس
|
دانشگاه مازندران, گروه علوم سیاسی, ایران
|
|
پست الکترونیکی
|
m.t.ghezel@gmail.com
|
|
|
|
|
|
|