>
Fa   |   Ar   |   En
   تحلیل ساختار روایتی داستان بهرام و گل‌اندام برپایه نظریّه گریماس  
   
نویسنده مشهدی محمّدامیر ,ثواب فاطمه
منبع متن پژوهي ادبي - 1393 - دوره : 18 - شماره : 3 - صفحه:83 -105
چکیده    روایت‌شناسی به عنوان بزرگترین ارمغان ساختارگرایی، یکی از مهم‌ترین حوزه‌های نظریّه ادبی مدرن محسوب می‌شود. در قرن بیستم میلادی، ساختارگرایان به پیروی از پراپ، در صدد ارایه الگوی کلّی در ساخت انواع روایت برآمدند. در همین زمینه، آ.ژ.گریماس، مشهورترین نظریّه‌پرداز روایت، از دامنه محدود مطالعات پراپ فراتر رفت و با ارایه الگوی کنشی و زنجیره‌های روایتی خود، تلاش کرد تا به دستور کلّی زبان روایت دست یابد و هر روایت را با ساختار روایی خاص تجزیه و تحلیل کند. او الگوی کنشی خود را به‌گونه‌ای طرّاحی کرد که با تمام روایت‌ها قابل تطبیق باشد. بر همین اساس، در این پژوهش سعی بر آن است تا ساختار روایتی داستان «بهرام و گل‌اندام»، به عنوان نمونه‌ای از منظومه‌های غنایی عاشقانه، بر مبنای نظریّه گریماس مورد مطالعه قرار گیرد و ساختار طرح اصلی روایت با تغییر وضعیّت‌ها بر اساس تقابل‌های دوگانه و زنجیره‌های روایی و همچنین الگوی کنشی روایت تحلیل و بررسی شود. پس از تجزیه و تحلیل متن، این نتیجه حاصل شد که الگوی کنشی گریماس در تحلیل روایت منظومه غنایی بهرام و گل‌اندام تقریباً مفید و قابل تطبیق است و طرح داستان از ساختار و انسجام روایی خاصّی برخوردار و از دو منظر (تقابل‌های دوگانه و قاعده‌های نحوی) قابل بررسی است و از لحاظ کنشی، شامل دو الگوی کنشی مجزّا با کنشگران متمایزی است که در دیگر روایت‌ها کمتر مشاهده می‌شود
کلیدواژه روایت‌شناسی ,گریماس ,ساختار طرح ,الگوی کنشی ,منظومه غنایی ,بهرام و گل‌اندام
آدرس دانشگاه سیستان و بلوچستان, ایران, دانشگاه سیستان و بلوچستان, ایران
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved