|
|
بازتاب جلوه های معناباختگی در آثار صادق هدایت
|
|
|
|
|
نویسنده
|
طاهری قدرت الله ,اسماعیلی نیا فاطمه
|
منبع
|
متن پژوهي ادبي - 1392 - دوره : 17 - شماره : 56 - صفحه:85 -106
|
چکیده
|
تحتتاثیر رواج اندیشه های پوچ گراییِ متاثّر از وقایع و تحوّلات فلسفی، علمی، تاریخی و اجتماعی عصر مدرن، در ادبیات قرن بیستم، سبکی با عنوان ادبیات معناباخته (absurd literature) پدیدآمد که با تاکید بر فقدان منطق در طبیعت و انزوای انسان در جهانی فاقد معنا و ارزش، بهبیان اندیشههایی همچون بی هدفی و پوچی، بیایمانی، ازخودبیگانگی، بیهویّتی، تنهایی، مرگاندیشی و ... در زندگی انسان عصر مدرن میپرداخت. این جریان تقریباً همزمان با غرب در طیّ دو دوره در ادبیات ایران مجال ظهور پیدا کرد. نخست، دوره استیلای استبداد رضاشاه بود که خفقان و یاس و ناامیدی را در جامعه رواج داد و دوره دوم بهوقوع کودتای 28 مرداد 1332 و شکست جنبش ملی شدن صنعت نفت مربوط میشد که موجب سرخوردگی و سرکوب روشنفکران و زمینهساز گرایش به ادبیات معناباخته و پوچگرا شد. هجوم نیروهای بیگانه، استعمار، استبداد، آشوب و ناامنی و بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، در روحیه ی نویسندگان ایرانی تاثیر بهسزایی گذاشت و موجب پدیدآمدن اندیشههای پوچگرایی و بیمعنایی در آثار آنان شد. صادق هدایت، صادق چوبک و بهرام صادقی از جمله نویسندگان دهههای 30 و 40 هستند که نشانههای تفکّرات پوچگرایی در آثار آنان دیده میشود. در این پژوهش سعی شده است بازتاب جلوههای معناباختگی در آثار صادق هدایت با تکیه بر سه اثر وی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
|
کلیدواژه
|
ادبیات معناباخته ,صادق هدایت ,بوف کور ,سگ ولگرد ,سه قطره خون
|
آدرس
|
دانشگاه شهید بهشتی, ایران, دانشگاه ایلام, ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|