>
Fa   |   Ar   |   En
   بررسی تحلیلی ساختار روایت در کشف‌المحجوب هجویری براساس الگوی نشانه‌شناسی روایی گرماس  
   
نویسنده دهقانی ناهید
منبع متن پژوهي ادبي - 1390 - دوره : 15 - شماره : 48 - صفحه:9 -32
چکیده    حکایت‌پردازی یکی از سنت‌های بسیار مهم در میان صوفیان بوده است. نویسندگان صوفی، همواره از حکایت به‌عنوان ابزاری برای گسترش اندیشه‌های خود استفاده می‌کرده‌اند. هجویری یکی از کسانی است که در پروردن این حکایت‌ها و غنابخشیدن به آن‌ها، نسبت به بسیاری از نویسندگان دیگر موفق‌تر عمل کرده است؛ تا جایی که برخی بر این باورند که هجویری را می‌توان بهترین عارفانه‌نویس ایران دانست. حکایت‌ها و شبه‌حکایت‌های صوفیانه بخش مهمی از کتاب کشف‌المحجوب را به خود اختصاص داده‌اند. این حکایت‌ها از استحکام زیادی برخوردارند و هم از نظر ساختار و هم معنا، قابل تحلیل و بررسی هستند. هجویری این حکایت‌ها و شبه‌حکایت‌ها را در بخش های گوناگون کتاب برای تاکید بر گفته‌های خود به‌کار ‌برده است. حکایت‌های کشف‌المحجوب را می‌توان براساس نظریه‌های جدید ادبی از جمله «روایت‌شناسی ساختارگرا» نیز بررسی کرد. از میان الگوهای گوناگون روایت‌شناسی، الگوی روایت‌شناسی گرماس برای بررسی حکایت‌های کشف‌المحجوب - که بسیار کوتاه و فشرده اند - مناسب‌تر به‌نظر می‌رسد. این الگو به‌طرز چشمگیری با طرح بسیاری از قصه های عامیانه سازگار است. آژیرداس ژولین گرماس، پس از بررسی نظریه پراپ در ریخت شناسی قصه، تلاش می کرد به یک دستور زبان جهانی برای روایت دست یابد. وی در کتاب «معناشناسی ساختاری»، نظریه نشانه شناسی روایت را بنا نهاد و به این ترتیب، این برداشت که ساختار یک داستان با ساختار یک جمله همانند است، به یکی از فرضیات معیار در روایت شناسی تبدیل شد. در مقاله حاضر، ساختار روایی حکایت های کشف المحجوب هجویری بر اساس الگوی نشانه شناسی روایی گرماس و نیز چرخش ها و انعطاف پذیری این الگو در حکایت های صوفیانه بررسی شده است.
کلیدواژه روایت شناسی ,روایت ,گرماس ,کشف المحجوب ,حکایت ,تصوف
آدرس
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved