انگاره «دولت ملی» در بینش ژئوپلیتیک پسا مدرن (گذر از دولت محوری عصر مدرن)
|
|
|
|
|
نویسنده
|
زرقانی هادی ,احمدی ابراهیم
|
منبع
|
جغرافيا - 1398 - دوره : 17 - شماره : 61 - صفحه:0 -0
|
چکیده
|
از گذشته تا به امروز دگرگونیهای عملی و نظری بسیاری در گفتمانهای جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک رخ داده است. «دولت – ملت» که بحث هسته در مطالعات جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک است؛ به تبع این تحولات به طور طبیعی بینصیب نمانده است. نوشتار حاضر با رویکرد تفسیری و بهرهگیری از دادههای کتابخانهای به دنبال پاسخ به این سوال است که در گذار از ژئوپلیتیک مدرن به پسامدرن، گفتمان «دولت ملت» دچار چه تحول و تغییرات ماهیتی شده است؟ طبیعی است که در هر عصری گفتمانی با ویژگیهای خاص خود حاکم باشد. مشخصههایی چون: یکپارچگی، تکبعدی بودن، عینیتگرایی، قطعیتگرایی و مبناگرایی که در گفتمان مدرنیته، باعث شده است که دولت مدرن، دولتی با ویژگیهای خاص جغرافیایی، سیاسی، حقوقی، اجتماعی، هویتی و ... باشد. حال آنکه به تبع از ویژگیهای پستمدرنیته ]و گفتمانهای حاکم بر آن[ چون: تکثرگرایی و عدم اطلاق، نفی روایتی خاص و... ؛ دولت به عنوان یک مرجع تام (حاکمیتی، امنیتی، قدرتی و...)، بههیچ وجه پذیرفته شدنی نیست. اجمالاً هدف این پژوهش مقایسه و تببیین ابعاد و ارکان: اجتماعی (بعد ملت و ملیگرایی)، سیاسی (بعد حکومت)، حقوقی (بعد حاکمیتی)، دولت (کشور) در گذار از مدرن به پستمدرن است. در پایان به چالش و تهدیدهای دولت پستمدرن (پساسرزمینی) در این گذار اشاره خواهد شد.
|
کلیدواژه
|
دولتملت، ژئوپلیتیک مدرن، ژئوپلیتیک پسامدرن، دولت پساسرزمینی.
|
آدرس
|
دانشگاه فردوسی مشهد, ایران, دانشگاه تربیت مدرس, ایران
|
پست الکترونیکی
|
e_ahmadi@yahoo.com
|
|
|
|
|