>
Fa   |   Ar   |   En
   نگاهی اجمالی به ادبیات پدیداری  
   
نویسنده رحمدل غلامرضا
منبع علوم انساني دانشگاه الزهراء - 1382 - دوره : 13-14 - شماره : 48-49 - صفحه:97 -118
چکیده    این مقاله بر اساس فلسفه پدیدارشناسی ادموند هوسرل تدوین یافته است. هرسرل معتقد بود که باید پدیدار را از هر امر غیرذاتی و عارضی پیر است تا امر ذاتی ظاهر شود. (پدیدارشناسی چیست ص 34).بنابراین پدیدارشناسی، کوششی است برای رهیابی به ذات و سرچشمه شناخت. نقد شناخت بر اساس شک دکارتی، مرحله آغازین این فلسفه است. هوسرل این فلسفه شناخت را در مورد پدیده ها phenomens به کار گرفت و پس از او شاگردش آلفرد شوتز با طرح “فرایند گذار از واقعیات چند گانه به واقعیت یگانه” وجهه جامعه شناسی به آن بخشید (نظریه های جامعه شناسی ص 358). شوتز با نوشتن مقاله “دن کیشوت و مساله واقعیت” و پس از او، پیتربرگر، با نوشتن مقاله دیگری تحت عنوان “مساله واقعیات چندگانه : آلفرد شوتز و رابرت موزیل” طرح جامعه شناسی گذار از واقعیات چند گانه به واقعیت یگانه را به حوزه جامعه شناسی ادبیات، سوق دادند و پس از آن دو، هیدگر با طرح مباحث جدی هنر، از جمله منطق مکالمه (در سطح زبان) و سرچشمه اثر هنری (در سطح ادبیات)، تحول نوینی در نقد پدیدارشناختی به وجود آورد (ساختار و تاویل متن صص 564- 549). فلسفه پدیداری مفسر مهم ادبی است نخ حامل آموزه های جدید برای ارتقای فهم ادبی. این فلسفه به تفسیر فاهمه هایی می پردازد که در مواجهه با متون ادبی، پیش فرض ها، پیش داوری ها، پیش فهم ها، پیش زمینه ها، حب و بغض ها و به طور کلی تمامی متغیرهایی را که در زمره عوامل بازدارنده ادراک مستقیم و تجربه های شهودی انسان می شوند و روابط کلامی انسان را آلوده می نمایند و به حال تعلیق در می آورد و بین الهلالین قرار می دهد، این عوامل بازدارنده را فرانسیس بیکن در شمار انواع بت ها طبقه بندی می کند (احوال و آثار فرانسیس بیکن، تالیف محسن جهانگیری ص 108). و مولوی آنها را غرض می نامد که مانع تجلی وتبلور هنر می شوند:چون غرض آمد هنر پوشیده شد صد حجاب از دل به روی دیده شدفلسفه پدیداری، در سطح ادبیات، مفسر نقد آزاد و فاهمه های ادبی شفاف است. نمونه ای از این گونه نقد را در قضاوت ادبی امام علی (ع) می توان ملاحظه کرد. وقتی که نظر آن حضرت را در مورد بهترین شاعران جویا شدند، حضرت فرمود: شعر میدان مسابقه نیست که خط پایانش مشخص باشد اما اگر ناگریز به قضاوت باشیم، بهترین شاعر، پادشاه گمراه (الملک الضلیل) است و منظور امام از الملک الضلیل، امرالقیس شاعر هجویه سرا و معلقه سرای عرب بوده است (حکمت شماره 355، نهج البلاغه). شعر امره القیس در ترازوی نقد اخلاقی فاقد هر گونه ارزشی بوده است. اما چون این شاعر، با فعلیت بخشیدن توانمندی های بالقوه هنری، همان زشتی ها را به زیباترین وجه بیان می داشت، عقله های عاطفی امام به شاعران مسلمانی مانند حسان بن ثابت انصاری، نصر، نعمان و نعیم، پسران عجلان انصاری، ذهن‌ آزاد اندیش آن حضرت را دستخوش انفعال قرار نداد و حضرت در مرحله قضاوت برای غیر، از عدالت دریغ نورزید. مقاله حاضر، پس از مقدمه و کلیات به ذکر نمونه هایی از نقد پدیدارشناختی در حوزه ادبیات پرداخته است.
کلیدواژه ادبیات پدیداری، پدیدارشناسی، هوسرل، قرآن.
آدرس دانشگاه گیلان, ایران
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved