مقایسه تاثیرجیره تکمیلی (فلاشینگ) وecg برمیزان باروری وچند قلوزایی میش های نژاد زل درتابستان

زمینه مطالعه: با توجه به متفاوت بودن میزان چند قلوزایی در نژادها و مناطق جغرافیای مختلف و ضرورت مطالعه عوامل موثر بر چند قلوزایی در نژادهای مختلف یافتن بهترین روش ایجاد چندقلو زایی وایجادفعالیت تخمدانی در خارج از فصل در هر نژاد میش ضروری می‌نماید. هدف: تعیین میزان فعالیت تخمدانی و چند قلوزایی در تابستان و مقایسه اثرجیره و ecg در میزان باروری وچند قلو زایی میش‌های نژاد زل. روش کار: دراوایل تابستان 135راس میش زل بصورت تصادفی در6 گروه مشابه به قرار ذیل تقسیم شدند. گروه 1(22= n) میش‌ها به مدت 21 روزقبل ازقوچ اندازی علاوه برچرای آزاد از جیره تکمیلی بهره مندگردیدند. گروه 2(22=n) میش‌ها 8 روز قبل از قوچ اندازی جیره تکمیلی مصرف کردند. گروه 3 (26=n) میش‌ها جیره تکمیلی از 8 روز قبل از قوچ اندازی وهمچنین اسفنج واژنی پروژسترون دار و در هنگام‌خروج‌اسفنج، iu  400 ecg دریافت کردند. گروه 4 (23=n) میش‌ها در این گروه هیچ گونه جیره تکمیلی دریافت نداشتند ولی اسفنج واژنی پروژسترون و ecg در هنگام خروج اسفنج دریافت کردند. گروه 5 (20=n)  میش‌ها جیره تکمیلی و هورمون ecg دریافت نداشتند و تنها فحلی آنها با اسفنج واژنی همزمان گردید. گروه 6 (22=n)  به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شد و میش‌ها در این گروه تحت هیچگونه تیماری قرار نگرفتند. همزمانی فحلی درکلیه میش‌ها بجزگروه شاهد(6) بوسیله اسفنج داخل واژنی آغشته به پروژسترون برای مدت 14 روزصورت پذیرفت. تغذیه پایه کلیه دام‌ها براساس چرای آزاد در مرتع با پوشش غالب ازگیاهان خانواده گندمیان صورت پذیرفت. میش‌های گروه‌های آزمایشی به منظورجفت‌گیری 48 ساعت پس ازخروج اسفنج به مدت 72 ساعت درمجاورت قوچ بارورقرارگرفتند. نتایج: یافته‌ها نشان دادمیزان باروری متعاقب همزمانی فحلی درگروه سوم ازگروه دوم و پنجم بصورت معنی‌داری بیشتر بود ولی در دیگر گروه‌ها تفاوت معنی‌داری نداشت (0/05p) ولی جیره تکمیلی بر روی آن تاثیر معنی‌داری بر جا نگذاشت (0/05

A comparison between the Effects of supplementary feeding and eCG on fertility and multiple ovulation rate in Zel ewes during summer

BACKGROUND: Considering the difference between the rate of multiple ovulation and ovarian activities of different breeds of ewes in different regions, especially out of seasonal breeding condition, finding efficient and effective protocols to induce multiple ovulation out of seasonal breeding would be much appreciated. OBJECTIVES: This study was conducted to determine fertility and multiple ovulation rates during summer and investigate the effect of supplementary feeding, and eCG injection prior to mating in the reproductive performance of Zel ewes. METHODES: At the beginning of summer, 135 ewes in Savadkooh region (north of Iran) were randomly selected and divided into six groups. The estrus cycles of ewes, except in control groups, were synchronized using a vaginal sponge for 14 days. In groups 1 (n=22) and 2 (n=22) ewes were fed with supplementary feeding for 21 and 8 days, respectively, prior to mating. In Group 3 (n=26) ewes were fed with the same ration as Group 2 and were injected (IM) with 400 IU eCG at the time of sponge withdrawal. Ewes in Group 4 (n=23) just grazed on the pasture and injected with eCG as Group 3. In Group 5 (n=20) the estrus of ewes was synchronized as other groups, but they were not received any other treatment. Ewes in Group 6 (n=22, Control) received no treatment, and as the same Group 1 and 2 were mated with fertile rams for eight weeks. Experimental ewes were mated with fertile rams (1:8) 48 hrs after sponge removal for 96 hrs. RESULTS: The findings showed that the fertility in group 3 was significantly more than group 2 and 5, but there was no significant difference between the others (pgt;0.05). The prolificacy and fecundity were significantly higher in groups treated with eCG than the others (plt;0.01), however there was no significant difference between groups 3 (with flashing) and 4 (without flashing). CONCLUSIONS: It could be concluded that vaginal sponge and eCG treatment may improve the multiple lambing and reproductive performance of Zel ewes during summer, and supplementary feeding prior to mating, as described in this experiment, cannot make any significant improvement in multiple lambing.