چگونگی بازتولید قدرت طالبان در افغانستان بر مبنای تئوری کاتاستروف-چارچوب
|
|
|
|
|
نویسنده
|
شفیعی سیف آبادی محسن
|
منبع
|
سياست دفاعي - 1401 - دوره : 31 - شماره : 121 - صفحه:83 -123
|
چکیده
|
هدف اصلی مقاله حاضر بررسی چگونگی بازتولید قدرت طالبان در افغانستان بر مبنای تئوری کاتاستروف «رنه تام» و نظریه چارچوب «اسنو» و «بنفورد» و همچنین ارائه راهکارهای دفاع از مرزهای شرق ایران است. در همین راستا سوالی که مطرح میشود عبارت است از اینکه «طالبان چگونه و با کاربست چه چارچوبهایی توانست در مدت زمان اندک بر بخش وسیعی از جغرافیای افغانستان مسلط شود؟ و راهکارهای حفاظت از مرزهای شرقی کشور در شرایط کنونی چیست؟». نتایج حاصل از تحقیق که با روش توصیفی-تحلیلی و همچنین با تلفیق نظریه «چارچوب» و «کاتاستروف» و طراحی مدل مفهومی جدید بدست آمده، نشان دهنده این است که نیروهای طالبان بر مبنای چارچوب تشخیصی توانستند پیش فهمها وذهنیت خود را به بخش قابل توجهی از اجتماع افغانستان قابل پذیرش نمایند.براساس چارچوب پیشآگاهی، طالبان راه حل اصلی را در تشکیل حکومت و مفصلبندی ابعاد اجتماعی، فرهنگی،اقتصادی و سیاسی شهروندان در شریعت اسلامی مورد تفسیر خود دانسته و بر مبنای چارچوب انگیزشی در شرایط فعلی برخلاف گذشته، با وقایعی چون خروج نیروهای ناتو و بخصوص آمریکا، کمکهای نظامی-اقتصادی کشورهایی چون پاکستان و توسل به وعده های جذاب هم انگیزه و توان تسلط کامل را باز یافته و هم کاربرد مذاکره را در کنار یورش مسلحانه لازم میداند.مجموعه این عامل فرصت لازمت جهت تشکیل مجدد دولت طالبان را فراهم ساخته است.دراین شرایط مهمترین راهکارهای حافظتی ایران در پاسداری از مرزهای شرقی عبارتند از:تقویت نیروهای مرزهای شرقی، صبر استراتژیک و پرهیز از کنش نظامی، بالابردن اشرافیت اطلاعاتی و تلاش در متقاعد کردن طالبان در حفظ آرامش و انعطاف لازم.
|
کلیدواژه
|
طالبان، افغانستان، ایران، کاتاستروف، چارچوب
|
آدرس
|
دانشگاه اردکان, دانشکده علوم انسانی و اجتماعی, گروه علوم سیاسی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
shafiee@ardakan.ac.ir
|
|
|
|
|